"ضمیر مفرد مخاطب"
دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ب.ظ
هشت ساله بودم!
هشت ساله بودم و عاشق خیره شدن به منظره ی شهر، به خیابان ها، به شنیدن صدای بوق ماشین ها..به گذر عمر!
چه فرقی داشت لب جوی نشستن با گذر ماشین ها را از خیابان دیدن؟
هشت ساله بودم!
هشت ساله بودم و تورا دیدم که به سمتم می آیی.
درست رو به رویم نشستی
پاره کاغذی را به سمتم گرفتی و گفتی: "بنویس"!
و من متحیر از لحن آمرانه ی تو، گفتم چه بنویسم؟
...
هشت ساله بودم و صادق!
و نوشتم، اسم کسی را...
"ضمیر مفرد مخاطب"
ده ساله بودی و عاشق!
و نوشتی "تو"
و آن روز چیزی در من طلوع می کرد. چیزی ورای احساسات کودکانه ام!
طلوعی از جنس عشق
عشقی که لحظه های پر از فراز و نشیب پشت سر گذاشت.
طلوعی که اکنون پس از چهارده سال هنوز به آن باور دارم و عمیقا آن را میپرستم...
هشت ساله بودم!
- ۹۴/۰۵/۱۲